جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
اگر میخواهیم به مردم آموزش دهیم، بهتر است خودمان سرمشق باشیم. اینطور نیست که اگر زیاد صحبت کنیم مردم گوش بدهند. اگر کارهای خوب و درست ما را ببینند، کم کم، حتی اگر یاد نگیرند هم، ایرادی ندارد. حداقل کار بدی نخواهند کرد. آنها کار خوبی انجام نخواهند داد، اما حداقل کار بدی هم انجام نخواهند داد.در این سالها، با دنیا خندیدیم و گریه کردیم. زیرا بیشتر میفهمیم که همه ما یکی هستیم. بیشتردرک میکنیم که رنج آنها رنج ماست، درد آنها درد ما است. هیچ تفاوتی وجود ندارد. پس از ممارست معنوی، همه میدانیم که همه ما، مثل یک بدن عظیم هستیم. همسایههای ما، درست مانند دست و پاهای ما هستند. و متعاقبا، کل زمین یک جسم عظیم است. هر کس یک سلول متفاوت است، اعضای مختلف بدن، بخشهای مختلف بدن. (اندام ها.) اندامها. اندامهای بدن. همین.خیلی وقت است که چینی صحبت نکردهام، همهاش را فراموش کردهام. خوشبختانه، شما چنین رویداد پرنشاطی را ترتیب دادهاید تا وقتی برمیگردم، بتوانم چینی تمرین کنم. وگرنه همه چیز را فراموش میکردم. سریع یاد میگیرم، اما سریع هم از یاد میبرم. و به این دلیل که افراد بسیار مهمی میآیند. از آنها دعوت کردم، بنابراین خودم هم برگشتم. باید از آنها تشکر کنید. امروز عصر، بیشتر ابراز قدردانی خواهیم کرد.به آنها گفتم، چون شما اینجا هستید، شما اشخاص مهم آمدید، به همین دلیل من هم برگشتم - یکی از دلایل اصلی این بود. بنابراین، گفتم آنها باید از شما تشکر کنند. برای همین دست میزنند. من باید از شما اشخاص مهم تشکر کنم. گفتم که امشب بیشتر تشکر خواهیم کرد. در حال حاضر، فقط برنامه متفاوتی است. حالا، آنها از من انتظار دارند که برای سال نو چیز خوبی بگویم - یک جمعبندی برای پایان سال و مقداری الهام و انگیزه برای سال نو.همه متوجه شدید که چه گفتم؟ (بله.) ترجمه دارید؟ (بله.) گوشی ندارید؟ دارید؟ (بله.) نه؟ بله یا نه؟ (بله.) بسیار خب. پس میتوانم انگلیسی یا چینی صحبت کنم. مهم نیست؟ خیله خب. مهم نیست.چینی صحبت میکنم. از آنجایی که در تایوان (فورموسا) هستیم، به مردم محلی احترام میگذاریم. تایوانیها (فورموساییها) هم برای زیباسازی این مکان بسیار تلاش کردهاند. گرچه مکان ما خیلی ساده است، اما شما آن را زیبا کردهاید. خیلی زیباست. همه خیلی کار کردند و من قدردان هستم. قدردانی می کنم. از زحمات شما برای زیباسازی این مکان قدردانی میکنم. انتظار نداشتم که اینجا را اینقدر زیبا کنید. فقط از شما خواستم هر کاری که میتوانید برای مهمانهایمان انجام دهید. اما شما این کار را بسیار خوب انجام دادید. خیلی راضی هستم. خیلی خوشحالم، ممنونم.دیگر نیازی به صحبت درباره گذشته نیست. سال جدید است، پس درباره چیزهای جدید صحبت خواهیم کرد. آهنگی که همین الان خواندیم مانند آهنگ «تولدت مبارک» است. هر سال جدید، درست مانند یک تولد است. خیلی فرقی ندارد. از نو شروع میکنیم - یک سال دیگر. وقتی که به دنیا آمدیم، یک سال دیگر کسب کردیم، و حالا هر سال یک سال دیگر اضافه شده، درست مانند تولدی دوباره است. بنابراین، مهم نیست که در گذشته چه اشتباهی کردهایم، در سال جدید، باید عهد کنیم که از نو شروع کنیم. گذشته را کاملا فراموش میکنیم و از امروز دوباره شروع میکنیم. درست مانند یک نوزاد، همه چیز را از نو شروع میکنیم. از امروز، فقط کارهای خوب انجام میدهیم، فقط به چیزهای خوب فکر میکنیم، فقط حرفهای خوب میزنیم. تمام تلاشتان را بکنید، تمام تلاشتان را بکنید. گاهی عادتها به سختی از بین میروند.اگر پارسال کارهای خوب زیادی انجام دادهایم، امسال باید کارهای بیشتر و حتی بهتری انجام دهیم. هر پیشرفتی که در مدیتیشن سال گذشته به دست آوردیم، امسال باید بیشتر شود. میدانم که همین الان هم سخت تلاش میکنید. من واقعا تحت تأثیر قرار گرفتم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. واقعا حقیقت را میگویم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. چون میدانم، یک شخص معمولی (پینگ - فن) … چطور "معمولی" را تلفظ میکنید؟ (پینگ- فنگ یا پینگ- فن)؟ (معمولی (فن).) "معمولی (فن)؟" مانند "ناراحتی (فن-نائو)"؟ البته، "آرامش / معمولی (پینگ)" است، اما "ناراحتی (فن)" هم هست. یک همچین چیزی. کلمات چینی خیلی جالب هستند. "آرامش / معمولی (پینگ)" و "ناراحتی (فن) "، خوب و بد وجود دارد. هم شادی است و هم ناراحتی. شاید کلمات در نوشتار متفاوت باشند. اما مردم ما در قدیم میدانستند که هم "آرامش" و هم "ناراحتی" در این دنیا، مانند دنیای «ساها» است. اما برای مردم عادی، میدانم که زندگی آنها لزوما زیبا و آسوده نیست. گاهی تمام بدنتان درد میکند و بازهم باید بیرون بروید و کار کنید. چون خانواده و وظایفی دارید، شرکت دارید، و افراد زیادی به شما تکیه میکنند. باید بروید بیرون سر کار. گاهی احساس ضعف میکنید، و باز هم باید با خوشحالی بیرون بروید. حتی اگر خودتان نخواهید، باید کار کنید، چون باید زنده بمانید. باید هر روز کار زیادی انجام بدهید، تا برای حفظ خانواده، پول کافی به دست بیاورید.بنابراین، زندگی شما بعنوان فردی معمولی، عجولانه و پراضطراب است. رنج، بیشتر از شادی است. اما حالا که ممارست معنوی میکنید، قطعا خیلی خوشحالتر هستید. درست است؟ (بله.) حتی در این حالت هم باید کار کنیم. همچنین میدانم که زندگی پرعجلهای دارید. گاهی خیلی خستهکننده است. با وجود این، با پشتکار ممارست میکنید، گوشت (اشخاص-حیوان) را نمیخورید، الکل نمینوشید، از انجام هر کار نادرستی دست کشیدهاید. کارهای امدادی انجام میدهید و به نیازمندان کمک میکنید. بنابراین، شما واقعا قهرمانهای من هستید. متشکرم! در این دنیا، زندگی یک فرد معمولی به اندازه کافی دشوار است. هر روز صبح زود سر کار میروید و عصر برمی گردید. باید از خانوادهتان مراقبت کنید و مالیات بپردازید. باید قبوض و هزینههای متعدد خانواده را پرداخت کنید. خیلی سخت کار میکنید و خسته شدهاید. بعلاوه، آن استاد اعظم چینگ های هنوز از شما میخواهد که ۲ ساعت و نیم مدیتیشن کنید.از کجا زمان پیدا کنیم؟ باید زمان پیدا کنید. چون اگر مدیتیشن نکنید، او شما را سرزنش میکند. نه تنها شما را سرزنش میکند، بلکه در چشم دیگر متشرفان کوچک میشوید. و به دلیل نداشتن مدیتیشن کافی، روحتان خوب نیست، خردتان کاهش مییابد. آنوقت کارهای آشفته انجام میدهید، کارها درست انجام نمیشود، و آنوقت پسرفت خواهید کرد. اگر ۲ ساعت و نیم مدیتیشن نکنید، احساس شرمندگی و گناه خواهید کرد. بنابراین باید مدیتیشن کنید. "۸ تا ۱۰ ساعت کار کردهایم و یکی دو ساعت در آن هوای سمی رانندگی کردهایم. و وقتی به خانه میرسیم، او همچنان از ما میخواهد که مدیتیشن کنیم، کمتر تلویزیون ببینیم، روزنامه نخوانیم، کمتر گپ بزنیم، کمتر تلفن کنیم، نمیتوانیم الکل بنوشیم، و نباید گوشت (اشخاص-حیوان) را بخوریم. خدای من! چرا او اینقدر از ما کار میخواهد؟ آن شخص چینگ های." با این حال همچنان به حرفهایش گوش میدهید. عجیب است.شما موفق به انجامش میشوید و حتی در کارهای امدادی کمک میکنید. پیش از این، بعنوان یک فرد معمولی، شبانهروز کار میکردید و باز هم به اندازه کافی درآمد نداشتید. اکنون، بیشتر کار میکنید و ۲ ساعت و نیم برای مدیتیشن اضافه میکنید، و حتی میتوانید برای کمک به دیگران در پول خود صرفهجویی کنید. قبلا پول کافی نداشتید، اما حالا بیشتر دارید. به همین دلیل باید گوش کنید. او به ما در کسب درآمد کمک میکند.چون به شما یاد دادم که پسانداز کنید - نه برای کسب درآمد بیشتر، بلکه برای پسانداز بیشتر. پسانداز بیشتر، یعنی پول بیشتر. ۱۰ سنت پسانداز، ۱۰ سنت درآمد است. فرقی ندارد. اگر بیشتر به دست آورید و بیشتر خرج کنید، همان میشود. قبلا، اغلب مریض بودید. حالا با غذای وگان، سالم هستید. این باعث صرفهجویی زیادی در هزینههای پزشکی میشود. چون سالمتر هستید، میتوانید بیشتر کار کنید. تلاش زیادی لازم نیست. بنابراین، از بسیاری جهات صرفهجویی زیادی میکنید. توفو ارزانتر از گوشت (اشخاص-حیوان) است. کمی بیشتر پسانداز میکنید.یکشنبهها به مدیتیشن گروهی میروید و دعا میکنید - پول زیادی پسانداز میکنید. قبلا یکشنبهها بیرون میرفتید، میخوردید، میآشامیدید و تفریح میکردید. مثلا بیرون قمار میکردید و تمام پول سخت به دست آمده را از دست میدادید. یا مشروب میخوردید و مریض میشدید، یا مست بودید و دعوایتان میشد و ضررهای زیادی میدیدید و خانوادهتان را هم به دردسر میانداختید. حالا، هیچ کدام از آنها را انجام نمیدهید. هر یکشنبه، به مدیتیشن میروید، خوب رفتار میکنید و پول زیادی پسانداز میکنید. وقتی به خانه میرسید، همسرتان با خودش میگوید: "او خیلی خوب رفتار میکند - نه قمار میکند، نه مشروب میخورد. چه مرد خوبی." آنوقت همسرتان بیشتر دوستتان دارد و خانوادهتان آرامش بیشتری دارد. وقتی خانوادهتان آرام است، بچهها خوشحال میشوند. همه شاد و سلامت هستند بدنتان آسودهتر است و ذهنتان حس خوبی دارد. به همین دلیل به من گوش میدهید. درست است؟ بله یا خیر؟ (بله.)اگر آنچه آموزش دادم اشتباه بود، مسلما گوش نمی دادید. چطور میتوانستید گوش بدهید؟ شما احمق نیستید. نه؟ میدانم که شما رئیس بزرگ، میلیونر، مدیر شرکت، رئیس هیئتمدیره و غیره هستید. شما استاد دانشگاه، معلم دبستان، همهجور آدمی، خیلی باهوش، خیلی باهوش هستید. مردم تایوان (فورموسا) هم جزو باهوشترین افراد هستند. شما چیزهای خوب زیادی اختراع کردهاید و کارهای تحسینبرانگیزی انجام دادهاید. بنابراین، شما احمق نیستید.فقط در صورتی گوش میدهید که خوب و منطقی باشد. صحیح؟ مهم نیست چه کسی آنرا میگوید؛ اگر منطقی نباشد گوش نمیدهیم. شما احمق نیستید. دیگر نیازی به گفتنش نیست. وقتیکه ما ممارست معنوی میکنیم، بچهها نیز از ما پیروی میکنند، و دیگر بیرون دعوا نخواهند کرد. آنها از همکلاسیهایشان پیروی نمیکنند و عادتهای بدشان را یاد نمیگیرند، چون شما الگوی خوبی در خانه هستید. والدین خوب، قطعا فرزندان خوبی دارند. به این شکل خیلی مطمئنتر است. اگر فرزندانمان از کودکی، خوب بودن- نظم، ادب و فضیلت را بیاموزند، وقتی بزرگ میشوند، تغییر نخواهند کرد.بیشتر افرادی که بعد از بزرگ شدن، کارهای بد انجام میدهند، در کودکی به خوبی آموزش ندیدهاند. والدینشان از آنها مراقبت نکردهاند و یا شاید دوران کودکی خیلی دردناکی را گذراندهاند یا والدینشان رفته اند یا طلاق گرفتهاند. یا پدر و مادرشان، الگوهای خوبی نبودند، و بچهها نمیدانستند به چه کسی تکیه کنند. گیج بودند و نمیتوانستند درست را از غلط تشخیص دهند، بنابراین، وقتی بیرون رفتند، فریب خوردند و به دام دیگران افتادند. با افراد بد درآمیختند، وارد دار و دستهها شدند و کارهای بدشان را ادامه دادند. و بعد تبدیل به عادت میشود و نمیتوانند آن را تغییر دهند. جامعه آنها را محکوم و طرد میکند. روز به روز با جامعه بیگانهتر میشوند و کسی را برای تکیه کردن ندارند. بنابراین، بیشتر به طرف باندها، و افراد بد کشیده میشوند و به این شکل، بدتر و بدتر میشوند.اگر خانوادهای، باثبات باشد و والدین الگوهای با فضیلت خوبی باشند، قطعا بچهها وقتی بزرگ شوند، آدمهای بدی نخواهند شد. اگر آدم بدی هم باشد، تعدادشان خیلی کمی خواهد بود. همچنین، حتی ویژگیهای بد، کمتر میشوند. به هیچ وجه بد نخواهند بود. مثلا از شما میخواهم سیگار نکشید، مشروب نخورید، کشتار نکنید، به دیگران آسیب نزنید، هیچ موجود زندهای را آزار ندهید. شاید فرزندتان دقیقا پیرو شما نباشد. شاید سیگار بکشد، شاید کمی قمار کند، شاید به دلیل تأثیرات بیرونی. اما غیرممکن است که کشتار کند. او همچنین میتواند به خودنگری و خودآزمایی بپردازد. چون از کودکی به او آموزش دادهاید، حتی اگر کارهای بدی انجام دهد، مطمئنا وجدانش همیشه به او یادآوری میکند. شاید برای مدت طولانی کارهای بد انجام ندهد. حتی اگر کارهای بدی انجام دهد، کار خیلی بدی انجام نمیدهد. فقط کمی بازیگوشی. مثلا شاید گهگاهی سیگار بکشد. این قابلدرک است. بنابراین، اگر والدین خوب باشند، برای خانواده خوب است و کمک زیادی به جامعه میکند. آنوقت لازم نیست محافظ صلح باشیم، دنیا در صلح خواهد بود.صلح جهانی با صلح در خانوادهها شروع میشود. در چین، میگوییم "خود را تزکیه کن، خانواده را هماهنگ کن، کشور را اداره کن و جهان را آرام کن". بنابراین، اگر همه میتوانستید خود را تزکیه کنید، مسلما جهان آرام میشد. چون بعد از شروع ممارست معنوی، حرص و جاه طلبی کمتری داریم. جایگاهمان را میدانیم و هر جا خدا ما را بگذارد، همان جا میمانیم. هر کاری از ما خواسته شود، تمام تلاشمان را میکنیم. چه جمعآوری زباله باشد چه فروش توفو، به آن افتخار میکنیم. زیرا پاک هستیم، زندگی با فضیلت و الهامبخشی داریم. ویژگیهای خیلی خوبی داریم. ما بهترین ویژگیهای خود را به جامعه و خانواده ارائه میکنیم. افزودن به ویژگیهای خوب خانواده، یعنی افزودن به ویژگیهای خوب جامعه و همینطور دنیا.پس نمیتوانیم بگوییم که یک نفر خیلی زیاد نیست. اگر یک نور میتواند کمک کند، یک نفر هم میتواند کمک کند. هزاران سال است که کل خانه تاریک بوده است، اما به محض اینکه وارد میشوید و چراغی را روشن میکنید، تمام خانه بلافاصله روشن میشود. برای هر گوشه یک نور کافی است. فقط یک چراغ نیاز دارید و کل خانه و تمام منزل روشن میشود. نیاز به نور زیادی نیست. بنابراین، اگر در هر گوشه از جهان، چند نفر مثل شما با ویژگیهای خوب وجود داشته باشند، مسلما دنیا آرامتر و آرامتر خواهد شد. تبریک به دنیا. به دنیا تبریک میگویم.